راه هاي ايجاد انگيزه برای کلاس درس
راه هاي ايجاد انگيزه :
يک شروع خوب ،روان و موفقيت آميز تاثير مثبت ودر مقابل يک شروع ملال آور ،نامفهوم و خسته کننده ،تاثير منفي بدنبال دارد .معلم ماهر ميداند که مسئله شروع درس به کلمات مقدماتي و اوليه قصه گو شباهت دارد که توجه و علاقه خواننده بايد در آغاز داستان برانگيخته شود . داستان گوي ماهر و مسلط مي داند که چگونه توجه خواننده را در چند جمله اول جلب نمايد .
در اين پست راه هاي ايجاد انگيزه منسوخ و مفيد معرفي مي شود.
روش هاي منسوخ :
·خوب امروز چه درسي داريم
·يکي از روي درس بخواند
·يک نفر بيايد و گزارش بدهد
·امروز مي خواهيم درباره ي انرژي صحبت کنيم
·دفاتر تمرين را باز کنيد و تمرين هاي صفحه 60 را حل کنيد
·معلم به محتواي درس دقايقي خيره شودو سپس روخواني کند
·حضور وغياب مي کند و دقايق اوليه را به بررسي علت غيبت ها مي پردازد .
·برگ هاي امتحاني تصحيح شده را مي دهد
·به مراجعات والدين مي پردازد .
·و......
براي ايجاد انگيزه به طور صحيح و مثبت قبل از هر چيز خود معلم بايد آماده سازي دانش آموزان را قبول داشته باشد ودر جهت تکميل سازي اين روند تلاش کند .او نبايد تمام توجه را به تدريس اصلي معطوف سازد بلکه بايد با آماده سازي بچه روند رو به رشد تريس را بهبود بخشد .
روش هاي مفيد ايجاد انگيزه عبارتند از :
·روش پرسش و پاسخ
·ايفاي نقش
·قصه خواني
·طرح سؤال
·شعر خواني
·تصوير خواني
·نمايشي
·کتابخواني
·بازي و مسابقه
·شنيداري
·الگوها ،روش ها وفنون تدريس
·دعوت از ديگران
ایجاد انگیزه
انگيزه به دو نوع دروني و بيروني قابل تقسيم است.
از انگيزه بيروني ميتوان به تقويتكنندههايي چون پول، تائيد، محبت، احترام، نمره ،
واز تقويتكنندههاي دروني ميتوان به رضايت خاطر و احساس خوب از يادگيري اشاره كرد.
آنچه كه بيشتر موجب رفتار خودجوش ميشود، انگيزه دروني است. هدف عمده فعاليتهاي پرورشي معلم يا مربي اين است كه دانشآموز به تدريج از انگيزههاي بيروني به سمت انگيزههاي دروني هدايت شود.
تفاوت اساسي افراد داراي انگيزه دروني با افراد داراي انگيزه بيروني اين است كه افراد با انگيزه دروني احساس كفايت بيشتري در خود دارند و كمتر به ديگران اجازه ميدهند كه محرك رفتارشان شوند. اين گروه از دانشآموزان، خود تعيين كننده رفتارها هستند و به خاطر كفايتي كه در خود احساس ميكنند، باور دارند كه ميتوانند با رفتارشان بر محيط خود تأثير بگذارند.
اين گروه از دانش آموزان با انگيزه درونگرا، تصورشان اين است كه موفقيت و عدم موفقيت در تحصيل به خاطر نحوه رفتار صحيح يا غلط خودشان است.
اما برخلاف آنها، دانشآموزان باانگيزه برونگرا، احساس بيكفايتي يا كفايت كم داشته و همواره تصور ميكنند كه موفقيت آنها تحت تأثير عوامل محيطي نظير:
معلم و سوالات سخت است. اين گروه از دانشآموزان حتي اگر درس بخوانند، باز هم موفقيت چنداني نخواهند داشت. چرا كه اندك تلاش آنها به خاطر همان انگيزههاي بيروني، همچون فرار از تنبيه يا كسب خواسته معلم است. اينان در صورت كسب موفقيت اندك هم آن را به شانس و تصادف نسبت ميدهند و نه به تلاش و استعداد خود.
اين دانشآموزان حتي اگر نيمنگاهي به موفقيت داشته باشند، آنقدر آن را صعبالوصول ميدانند كه دست به عمل نميزنند، در نتيجه هرگز طعم موفقيت را نخواهند چشيد.
در حقيقت گام اول در برخورد با اين افراد چشاندن طعم موفقيت به آنها و درهم شكستن تصور منفي آنها در مورد دستيابي به موفقيت است. در اين صورت است كه «موفقيت»، «موفقيت» ميآورد.
از آنجايي كه انسان آمادگي دارد تا فعاليتها و تصوراتش را تعميم دهد، موفقيت در يك درس منجر به موفقيت در دروس ديگر ميشود و اين موضوع در مورد دروس اصلي هر رشته مهمتر است.
درواقع، ضعف درسي در اين دروس منجر به بيعلاقگي به تحصيل و گاهي حتي ترك تحصيل ميشود و البته عكس آن هم صادق است. به همين علت به معلمان دروس اصلي هر رشته توصيه ميشود، شرايط آموزشي و امتحاني را مطلوب نمايند و با ارزشيابيهاي مناسب فضاي كلاس را لذتبخش كنند.
به طوركلي بهمنظور افزايش انگيزه دانشآموزان و سوق دادن آنها به سمت دروني شدن انگيزهها راهكارهاي زير توصيه ميشود:
1 - سعي كنيم اولويت تجربههاي دانشآموزان براي آنها جالب باشد، احساس موفقيت اوليه اعتماد به نفس آنها را افزايش ميدهد. اين موضوع در مسابقات ورزشي نيز مشهود است.
2 - براي موفقيت دانشآموزان پاداش در نظر بگيريم. منتظر نباشيم تا افت تحصيلي اتفاق افتد و سپس موفقيت را تحسين كنيم.
3 - با احترام گذاشتن به تفاوتهاي فردي دانشآموزان، هرگز آنها را با يكديگر مقايسه نكنيم.
4 - دانشآموزان را در كلاس كمتر درگير مسائل عاطفي منفي نمائيم و نسبت به حساسيتهاي عاطفي آنان آشنا و در كاهش آن كوشا باشيم. سختگيري و انضباط شديد، تبعيض، بيان قضاوتهاي منفي و خبرهاي ناخوشايند از جمله عواملي است كه موجب درگيري ذهني و كاهش علاقه به يادگيري ميشود.
5 - بلافاصله پس از آزمون يا پرسش كلاسي، دانشآموزان را از نتيجه كار آگاه كنيد.
6 - براي اينكه دانشآموز بداند، در طول تدريس بهدنبال آموختن به چيزي باشد، بيان اهداف آموزشي مورد انتظار از او را در ابتداي درس فراموش نكنيم.
7 - چگونگي يادگيري و نحوه انجام كار براي دانشآموز مشخص شود.
8 - بهمنظور افزايش حس كفايت در دانشآموز از او بخواهيم مطالب ياد گرفته شده را به دوستان يا كلاس آموزش دهد.
9 - در مورد مشكلات درسي دانشآموز و ريشهيابي آن، با او تبادل نظر و گفتوگو كنيم.
10 - تشويق كلامي در كلاس، به صورت انفرادي بسيار حائز اهميت است.
11 - مطالب درسي را به ترتيب از ساده به دشوار مطرح كنيم.
12 - از بروز رقابت ناسالم در بين دانشآموزان پيشگيري شود.
13 - در فرآيند آموزش متكلم وحده نباشيم و يادگيرندگان را در يادگيري مشاركت دهيم.
14 - علاقه به دانشآموزان و تعلق خاطر و اهميت دادن به يكايك آنها، سطح انگيزهها را افزايش ميدهد.
15 - آموزش را با «تهديد» پيش نبريم.
16 - براي دانشآموزان با انگيزه، خوراك علمي كافي داشته باشيم.
17 - با محول كردن مسئوليت به دانشآموزان كم توجه، آنان را به رفتارهاي مثبت هدايت و علل كمتوجهي در آنها را بررسي كنيد.
18 - شيوههاي تدريس را از سنتي به شيوههاي روز تغيير داده و با استفاده از تكنولوژي آموزشي، حواس پنجگانه دانشآموزان را به كار گيريم.
19 - ميان درس كلاس و مسائل زندگي كه به وسيله همان درس قابل حل است، ارتباط برقرار كنيم.
20 - تدريس را با طرح مطالب و پرسشهاي جالب توجه آغاز كرده و با تحريك حس كنجكاوي، دانشآموزان را برانگيختهتر سازيم.
21 - به وضعيت جسماني دانشآموزان توجه كرده و علل جسمي بيتوجهي و كاهش انگيزه آنان را بيابيم.
22 - محيط كلاس را با طراحي زيبا و مناسب، جذاب سازيم تا مانع بروز كسالت روحي شويم.
23 - با فرهنگ و تاريخچه زندگي افراد مدرسه يا محلهاي كه در آن تدريس ميكنيم، آشنا شده و در طول تدريس از مثالهاي آشنا استفاده كنيم.
24 - به منظور اطلاع از نتيجه فعاليت درسي دانشآموزان و ارائه بازخورد به موقع و مناسب، تكاليف آنان را بلافاصله در جلسه بعدي ملاحظه و با رفع اشكالات، جنبههاي مثبت را تشويق كنيد.
25 - در گرفتن آزمون و امتحان به قول خود عمل كنيم.
26 - زمان يادگيري بايد در حد توان دانشآموز باشد. براي تجديد قوا و انگيزه در ميان كلاس از وقت تفريح و استراحت غافل نشويم.
27 - دانشآموز را از ميزان پيشرفت خود آگاه سازيم تا بداند براي رسيدن به هدف چه گامهاي ديگري بردارد.
28 - به لحاظ اخلاقي و ايجاد انگيزه، هميشه خوشاخلاق و خوشرو باشيم.
29 - به منظور افزايش حس كفايت و مشاركت در ارائه دروس از نظرات دانشآموزان استفاده كنيم.
30 - مطمئن باشيم كه توجه دانشآموزان براي شروع تدريس آماده است.
31 - تمام مطالب دشوار را يكجا و در يك جلسه آموزش ندهيم.
32 - به خاطر داشته باشيم، توجه افراطي به دانشآموزان (قوي يا ضعيف) موجب متشنج شدن فضاي كلاس ميشود.
33 - دانشآموزان را به گروههاي «خوب»، «بد» و «ضعيف» تقسيمبندي نكنيم.
34 - از ورود به موضوعات حاشيهاي كه منجر به انحراف توجه كلاس ميشود، بپرهيزيم.
35 - با ايجاد جلسات بحث و تحليل به دانش آموزان فرصت تفكر و اظهار نظر بدهيم.
36 - هرگز دانشآموزان را مجبور به انجام فعاليتهاي تحقيركننده نظير «جريمه» نكنيم.
37 - به افراد درونگرا، كمرو، مضطرب كه تمايلي به ابراز وجود ندارند، توجه كرده و با تقويت رفتارهاي مثبت، آنها را به مشاركت در بحثهاي كلاسي و كارهاي گروهي تشويق كنيم.
38 - در روشهاي تدريس، كنفرانس و سمينار را مد نظر قرار دهيم.
39 - تأكيد بر نمره، اضطراب دانشآموزان را افزايش ميدهد و مانع از توجه كامل به موضوع درس ميشود. اين دانشآموزان با وجود تلاش زياد از نمرات پاييني برخوردارند و به تدريج رابطه ميان تلاش و نتيجه را ناديده مي گيرند كه در نهايت منجر به از دست رفتن انگيزه خواهد شد.
40 - گاهي از تجربههاي دوران تحصيل و شكستها و موفقيتهاي خود براي دانشآموزان صحبت كنيد
نقش انگيزش در يادگيري
ناهيد محمدي آچاچلويي
در چهارچوب كلاس درس، انگيزش به خصوصيات رفتاري نظير علاقه هشياري، توجه، تمركز و پشتكار اطلاق ميشود. اين جنبههاي انگيزشي جنبههايي هستند كه معلم مستقيماً در كلاس با آنها سروكار دارد.
اگر دانش آموزي به درس توجه نكند، به گفتهها و راهنماييهاي معلم وقعي ننهد و تكاليف خود را انجام ندهد، بالطبع ياد دادن مطلب به او بسيار دشوار خواهد بود.
همچنين مربيان آموزشي با خصوصيات انگيزشي درازمدت نيز سروكار دارند. براي مثال، معلم دبستان، نه تنها ميخواهد كه كودكان به درس كلاس توجه كنند، بلكه مايل است به آنان بياموزد كه در زندگي آينده خود نيز از خواندن لذت ببرد، همچنين معلم تاريخ نه تنها علاقمند است كه شاگردان درسهاي او را بياموزند، بلكه اميدوار است كه اين شاگردان در آينده نيز رويدادهاي اجتماعي و تاريخي را دنبال كنند.
حال بهتر است درباره اينكه چه عواملي سبب افزايش انگيزش در كلاس درس ميشوند و چگونه ميتوان از اين عوامل در كلاس استفاده كرد سخن بگوييم. كاربرد اين عوامل معمولاً نيازي به دگرگون كردن برنامه كلاس ندارد و اغلب خود معلم در كلاس درس، از عهده آن برميآيد. مهمترين اين عوامل عبارتند از:
1- استفاده از تشويق لفظي
در بسياري از موارد، حتي تشويق نقدي، به اندازه تشويق لفظي معلم در برانگيختن شاگرد مؤثر نيست. به كاربردن كلمات سادهاي نظير <خيلي خوب>، <عالي>، <آفرين> كه به دنبال پاسخ درست با رفتار مطلوب شاگرد ميآيند وسيله بسيار مؤثري در افزايش انگيزش شاگردان است. تشويق لفظي در حقيقت سادهترين و طبيعيترين وسيله بالابردن سطح انگيزش شاگردان است.
2- به كار بردن صحيح آزمونها و نمرات در كلاس
در سالهاي اخير، عده زيادي در مورد اينكه آيا وادار كردن شاگرد به يادگيري براي گرفتن نمره، ارزش بالقوهاي دارد يا نه بحث بسيار كردهاند.
گروهي كه مخالف آزمون و نمره دادناند، استدلال ميكنند كه آزمونها يادگيرنده را از مسير اصلي يادگيري منحرف ميكنند، باعث اضطراب او ميشوند، به ناكامي علايق او ميانجامند و نظام ارزشهاي او را به هم ميزنند.
به عقيده اين گروه نمره دادن در معلم نيز تأثير نامطلوبي دارد، زيرا سبب ميشود كه معلم قضاوتهاي غيرعادلانه بسياري از خود نشان دهد كه صرفاً بر پايه نمره شاگرد بنا شده است. علاوه بر آن، نمره دادن باعث ميشود كه معلم روابط گرم و صميمانه خود را با شاگردان از دست بدهد. اين گروه همچنين عقيده دارند كه شاگردان بالاخره به نامتغير بودن نمرات پي ميبرند. يك بررسي نشان داده است كه نمرات دانشجويان پزشكي، با حذافت آنها در پزشكي رابطهاي ندارد شاگردان بالاخره ميفهمند كه نمره تأثيري در يادگيري ندارد، ولي مجبورند كه براي نمره درس بخوانند. بنابراين، تأثير نمره در انگيزش يادگيري زياد است، ولي يادگيري را از مسير مطلوب خود منحرف ميكند.
مدافعان سنجش و ارزشيابي، جواب ميدهند كه ارزشيابي و نمره دادن كه وسيله ارزشيابي است يك حقيقت غيرقابل اجتناب زندگي است، ما نميتوانيم ارزش و اهميت چيزي را بدون دادن نمره يا ارزشي به آن دريابيم و قدرداني كنيم. بعضي آزمايشها نشان دادهاند كه امتحانات متعدد سبب ميشود كه شاگرداني كه چندين بار امتحان دادهاند انگيزش بالايي پيدا كنند و موفقيت تحصيلي بيشتري به دست آورند.
3-تقويت كنجكاوي، جستجوگري و تمايل به اكتشاف در شاگردان
محركهايي كه تازه، پيچيده و شگفتانگيز باشند. ميزان انگيزش را در شاگردان بالا ميبرند.
چنين محركهايي باعث نوعي تعارض ذهني در شاگرد ميشوند كه نتيجه آن افزايش انگيزش براي رفع اين تعارض است براي مثال: شگفتي در برابر مشاهده آزمايش انبساط اجسام براثر حوادث: گلولهاي فلزي از داخل يك حلقه فلزي ميگذرد، حال اگر گلوله را گرم كنيم، ديگر از حلقه نميگذرد.
ايجاد شك و دودلي در اثر فعاليتهايي مانند اينكه از شاگردان بپرسيم آيا مجموع زواياي داخلي هرمي برابر 180 درجه است يانه؟
در همه اين موارد نوعي كنجكاوي ادراكي ايجاد ميشود. انگيزش تا زماني ادامه مييابد كه يا تعارض حل شود يا شاگرد از به دست آوردن جواب خسته و نااميد شود. بنابراين، بايد در نظر داشت كه مسائل چنان مشكل نباشد كه شاگرد از به دست آوردن جواب نااميد شود.
4- انجام دادن كارهاي غيرمنتظره در كلاس
تغيير روش معمول و عادي معلم در كلاس ممكن است عاملي براي برانگيختن شاگردان باشد. مثلاً معلم ميتواند ناگهان پيشنهاد كند كه درس را در هواي آزاد و خارج از كلاس ادامه دهند.
5- استفاده از مطالب و اشياء آشنا در مثال زدن
وقتي پاي مثال زدن در ميان باشد، استفاده از مطالب و موضوعات آشنا به مراتب بهتر از مطالب نامأنوس و ناشناخته است. مثلاً اگر در مسائل حساب و هندسه از اسامي شاگردان كلاس استفاده شود، انگيزش و توجه بيشتر خواهد شد. همچنين استفاده از اشياء موجود در كلاس يا در مدرسه، براي دادن مثالهائي از اجسام هندسي و غيره مطلوبتر از استفاده از اجسام ناآشنا است.
6- عرضه كاربرد مفاهيم و اصول در زمينههاي غيرمنتظره
مثلاً اگر هدف تدريس مفاهيم عرضه و تقاضا در اقتصاد باشد، بهتر است كه ابتدا براي درك آن مفاهيم از مثالهاي آشنا (مثلاً عرضه و تقاضاي اتومبيل) استفاده كرد. ولي براي كاربرد آن مفاهيم، بهتر است
از زمينههاي غيرعادي مثل عرضه و تقاضاي هواپيماهاي جنگي استفاده كرد. بايد شاگردان توجهشان بيشتر به موضوع جلب شود.
7- واداركردن يادگيرنده و كاربرد مطالب آموخته شده
اين كار سبب ميشود كه مطالب آموخته شده قبلي تقويت شوند بعلاوه در شاگردان اين انتظار بوجود ميآيد كه مطالبي كه آموخته است در آينده مورد استفاده او قرار خواهد گرفت. بنابراين در يادگيري تنها آموختن مسائل جديد مطرح نيست.
بلكه مطالب آموخته شده قبلي نيز بايد در زمينه فعلي تكرار شوند تا دانشآموزان بتوانند آنها را بهتر به خاطر بسپارند.
8- استفاده از نمايش و بازي در آموزش مطالب درسي
بازيها و نمايشها شاگردان را برمي انگيزند. تعادل را افزايش ميدهند، تصاوير روشني از واقعيات زندگي در برابر شاگردان قرار ميدهند و سبب ميشوند كه شاگردان، خود در يادگيري مستقيماً شركت جويند بسياري از درس كلاسي را ميتوان به صورت نمايش درآورد مثلاً براي آن كه شاگردان بياموزند كه يك سازمان چگونه اداره ميشود، ميتوان آنها را به پستهاي مختلف اداري منصوب كرد و از آنان خواست تا به مدت يك ساعت، سازمان تشكيل شده را اداره كند.
9- ترتيبدادن شرايط محيط آموزش به نحوي كه براي شاگرد خوشايند باشد.
شركت شاگردان در يادگيري مطالب درسي بايد تقويت شود. عوامل يا حوادثي كه اين شركت كردن را ناخوشايند ميسازند بايد به حداقل كاهش يابند.
برخي از عوامل ناخوشايند عبارتند از:
ناراحتي جسمي ناشي از نشستن در كلاس به مدت طولاني يا دشواري ديدن تخته سياه.
ناكامي ناشي از ناتواني در دريافت تقويت از معلم در برابر انجام دادن رفتار مطلوب سنجيدن معلومات شاگردان در مورد مطالبي كه قبلاً به آنان آموخته نشده است.
سعي در تدريس مطالبي كه بالاتر از سطح درك و استعداد شاگردان باشد.
نبودن بازخوردهاي به موقع در كلاس.
شركت كردن شاگرد در كلاسي كه شاگردان آن از نظر استعداد، در سطح پايينتري قرار دارند.
10- درك روابط قدرت بين معلم و شاگرد و استفاده صحيح از قدرت موجود معلم براي جهت دادن به انگيزش شاگردان
قدرت اجتماعي ميتواند به شكلهاي قدرت پاداش دادن، قدرت اجرائي، قدرت قانوني، قدرت سرمشق بودن و قدرت تخصص و كارائي خودنمايي كند.
منظور از قدرت پاداش، داشتن قدرت كنترل در پاداش دادن به ديگران است اين قدرت را ميتوان در روابط بين رئيس و مرئوس، شاگرد و معلم، پدر و مادر و فرزندان مشاهده كرد، در تمام اين موارد، يك شخص ميتواند اشخاص ديگر را با اضافه حقوق، نمره و با صحبت پاداش دهد.
قدرت اجرائي در حقيقت همان قدرت تنبيه است و قدرت قانوني مبتني بر قوانين، مقررات و رسوم اجتماعي است كه براساس آنها به فردي امكان ميدهد تا بر رفتار اشخاص ديگر نظارت كند.
تجزيه و تحليل اين قدرتها نشان ميدهد كه فرد ميتواند با استفاده از قدرت سرمشق رفتار شاگردان را تحت تأثير قرار دهد.
شناخت روابط قدرت در كلاس به معلم امكان ميدهد تا با استفاده صحيح و به موقع از قدرتهاي خود، انگيزش شاگردان را در جهت مطلوب موردنظر هدايت كند. مثلاً اطلاع دقيق و عميق معلم از موضوع درسي نقش مهمي در بالابودن انگيزش شاگردان در كلاس دارد زيرا كمبود معلومات معلم سبب ميشود كه شاگردان باهوش چنين كمبودي را به سرعت دريابند و ديگر توجه لازم به درس نكنند.
همچنين استفاده از تشويقهاي به جا و مناسب اعم از لفظي يا غيرلفظي، وسيلهي مناسبي براي بالابردن انگيزش درسي شاگردان است.
تأثير انگيزش در آموزش و پرورش و کلاس درس، پیشنهاداتی به معلمان
ثريا بهاري اويلق
معلمان و مربياني كه وظيفه تعليم و تربيت را به عهده دارند، براي آنكه بتوانند وظيفه خود را انجام دهند و رغبت به يادگيري بيشتر را در شاگردان به وجود آورند، بايد بدانند كه چگونه ميتوانند در اجراي اين منظور از عامل انگيزش بهره گيرند. البته، براي ايجاد انگيزش عوامل گوناگوني وجود دارند كه مهمترين و كارسازترين آنها را در ايجاد انگيزش تحصيلي به اختصار بيان ميكنيم.
1ـ تشويق زباني: گاهي تشويق لفظي معلم مانند احسنت، آفرين و بسيار خوب، از هر شيوه انگيزشي ديگر مؤثرتر است. تشويقهاي زباني در شاگردان خردسال تأثير بيشتري دارند بدين جهت، معلمان بايد از به كار بردن الفاظ درشت، برخورد كننده و ركيك خودداري كنند و به گفته سعدي زمزمة محبتساز كنند و محيط امن و رضا به وجود آورند.
2ـ كاربرد آزمون و نمره: بعضي از معلمان بيآنكه به يادگيري و درك مطلب از سوي شاگردان توجهي داشته باشند، پي در پي درس ميدهند و دربارة درسهاي گذشته هيچگونه پرسشي نميكنند. روانشناسان معتقدند كه با اين روش، انگيزههاي لازم در شاگردان پديد نميآيد. اما اگر معلم بتواند هر دو هفته يكبار از درسهاي داده شده امتحان كند و نمرههاي آنها را به نحوي در آزمونهاي پاياني دخالت دهد، تهديدها در تمركز حواس شاگردان اختلال به وجود ميآورد و آنان را بيشتر به فكر تقلب مياندازد تا آموختن درس.
3ـ انگيزش حسن كنجكاوي: يكي ديگر از راههاي ايجاد انگيزش، تحريك حس كنجكاوي شاگردان است. اگر معلم بتواند ضمن درس مسائل مربوطه را مطرح كند يا طرحهايي را ارائه دهد كه نياز به دانش و بينش داشته باشد، آنچنان كه شاگردان را براي يافتن پاسخ به تلاش و كوشش فكري وادارد، اين امر بيشك آنان را به دانستن و آموختن بيشتر علاقهمند ميسازد، زيرا يكي از ويژگيهاي يك انسان سالم و اميدوار به زندگي، يافتن پاسخهاي درست براي مسائل و معماهايي است كه در برابر او قرار ميگيرند.
4ـ اهميت شبيهسازي و بازي: وقتي درس با تفريح و بازي همراه باشد، شاگردان به آموختن آن علاقه بيشتري پيدا ميكنند. بازيها و شبيهسازيها از آن جهت داراي اثر انگيزش هستند كه هم اطلاعات يادگيرندگان را با واقعيات محيط تطابق ميدهند و هم تصويرهاي روشني از زندگي واقعي عرضه ميكنند و شاگردان را بهطور مستقيم با جريانها و مسائل يادگيري روبرو ميسازند. به تجربه ثابت شده است كه وقتي يادگيرندگان مطالب درسي را در ارتباط با مسائل و پيشرفتهاي زندگي بيينند و آنها را سودمند تشخيص دهند، به آموختن آنها دلبستگي بيشتري پيدا ميكنند.
5 ـ علاقه معلم به درس: علاقه امري مسري است. وقتي شاگردان ببينند كه معلم خود تا چه حد به موضوع درس و پيشرفت در آن اهميت ميدهد، همين امر سبب ميشود كه شاگردان نيز درس را جدي بگيرند و براي آموختن و تسلط در آن كوشش بيشتري به كار برند، اما اگر ملاحظه كنند كه معلم به درس چندان علاقه و توجهي ندارد يا از روي خستگي و بيميلي به تدريس ميپردازد و شاگرداني كه درس را آموخته با نياموختهاند، در نظر او يكسانند آنها نيز به درس بياعتنا ميشوند. البته پيشرفتهاي تحصيلي درچنين وضعي بسيار كند و ناچيز خواهد بود.
6ـ اتاق درس دلانگيز: كلاسي كه از نظر وسعت، آسايش، نور و تهويه خوب و متناسب باشد بيشتر رغبت شاگردان را براي حضور مرتب در كلاس برميانگيزد، به ويژه اگر از نظر رواني هم از شرايط لازم برخوردار باشد ، همچنين معلم و سرپرستان مدرسه بايد مراقب امنيت بدني و رواني شاگردان باشند. بدين معني كه اجازه ندهند شاگردان زورگو و زيردست آزار امنيت رواني شاگردان ضعيفتر را دچار مخاطره سازند. به علاوه كلاس هر درس بايد در حد امكان داراي تجهيزات مورد نياز باشد. براي نمونه، در كلاس معلم جغرافيا بايد افزون بر نقشه جهاننما، نقشه كشوري كه درس داده ميشود وجود داشته باشد.
7ـ تأثير مسابقه: مسابقه نيز يكي ديگر از انگيزههاي آموزشي است. وقتي معلم ميخواهد بداند كه كداميك از شاگردان او در درس معيني بهترين است، ميان شاگردان مسابقه برگزار ميكند. البته بايد توجه داشت همانگونه كه در وزنهبرداري، هم وزنها با هم مسابقه ميدهند، در موضوعهاي علمي نيز نميتوان شاگردان كمهوش را با نيزهوشان به مسابقه واداشت. مسابقههاي ناهمگون نه تنها انگيزة يادگيري پديد نميآورند، بلكه شاگردان كم استعداد را از درس و مدرسه سرخورده و نااميد ميسازند. روانشناسان معتقدند كه اگر بنا باشد ميان شاگردان مسابقهاي برگزار شود، بايد شاگردان هم استعداد را به مسابقه واداشت، ولي بهترين مسابقه آن است كه هر شاگرد با خودش مسابقه بدهد.بدين معني كه بكوشد پيشرفتهاي درسي او هر هفته بهتر از هفته گذشته باشد.
8 ـ دريافت جايزه: گروهي از شاگردان براي دريافت جايزه به كار و پيشرفتهاي تحصيلي علاقه نشان ميدهند. ليونور درويل معتقد است: «اگر به شاگردي كه در كارش پيشرف كرده است جايزه بدهيم، شاگردان ديگر را بهطور غيرمستقيم به كارشان دلبسته كردهايم.
شاگردان هرچه بيشتر به دريافت جايزه علاقه داشته باشند، كوشش زيادتري براي اصلاح و پيشرفت تحصيلي به خرج ميدهند. جايزه گرچه داعيه مؤثري براي كار و فعاليت است، اما بايد جانب احتياط را رعايت كرد. پدر و مادر يا معلمي كه براي كار كودكان پيوسته به جايزه متوسل ميشوند، در واقع به آنان رشوه ميدهند. در اينجا خطري كه ممكن است پيش بيايد، اين است كه كودكان عادت كنند هر وقت جايزهاي در كار باشد، بايد به فعاليت بپردازند و آنگاه كه جايزهاي وجود ندارد، سستي و تنبلي پيشه كنند. به اين جهت شايسته است كه داعيههاي ديگري را به كار برند.»
9ـ پرهيز از تبعیض: يكي از عواملي كه موجب دلسردي و بيعلاقگي در امر تحصيل ميشود، تبعيضي است كه معلم نسبت به شاگردان مختلف روا ميدارد. وقتي شاگردان ببينند كه معلم با آنان رفتاري يكسان ندارد و بعضي را بر بعضي ديگر ترجيح ميدهد، نسبت به او سوءظن پيدا ميكنند و در نتيجه به درس او نيز بيعلاقه ميشوند.
معلم ورزيده و كاردان هرگز اين احساس را در شاگردان خود به وجود نميآورد كه او فرزندان طبقههاي اجتماعي بالا را برتر و از فرزندان طبقههاي پايين ميداند، بلكه ميكوشد نشان دهد كه در كلاس براي او فرزندان سرمايهداران، دولتمردان و كارگران يكسانند. فقط كساني در نزد او گراميترند كه وظيفهشناستر و مسئولترند و در نتيجه از امتياز و احترام بيشتري برخوردار ميشوند.
10ـ ايجاد نگراني: تشويق يا نگراني نيز در مواردي فرد را وادار به كار و فعاليت ميكند. اگر شاگرد از نمرة بد يا مردود شدن در امتحان پاياني بيمي به خود راه ندهد، به درس خواندن و يادگيري نميپردازد، اما نگراني بيش از حد هم موجب اختلال در تمركز انديشه و حواس ميشود و شاگرد را از پيشرفتهاي تحصيلي باز ميدارد و در نتيجه او را از درس و مدرسه بيزار ميكند. بنابراين، نگراني و دلواپسي اگر بدان حد و ميزاني برسد كه شاگرد را به كار و كوشش وادار ميكند، انگيزهاي ارزنده و سودمند است، اما اگر سبب اضطراب خاطر و اختلال فكر شود، معلم بايد در تسكين آن بكوشد و به راههاي مختلف شاگردان را از نگراني امتحان و نمره بيرون آورد.
11ـ تغيير به عنوان پيشرفت: اگر شاگرد اعتقاد پيدا كند كه تغيير و تحول نشانه پيشرفت و تكامل است، آن وقت ميكوشد كه خود را از حالت ايستايي و توقف در جهالت و ناداني خارج سازد و با آموختن مطالب و راه و روش هاي جديد خود را با دگرگونيهاي محيط سازگار كند. اگر نتوان چنين فكري را در ذهن شاگرد به وجود آورد، نميتوان از او انتظار داشت كه براي تغيير و يادگيري و بهبود وضع خود كوشش پيگيري به كار برد، اما گاهي ميتوان با توسل به آيهها و حديثهاي ديني و اشاره به خواست و اراده خداوند به تحقق چنين هدفي دست يافت.
12ـ ارتباط درس با زندگي: معلم در همان جلسه نخست بايد به بيان اهميت و اعتبار درس خود بپردازد و فرا گرفتن درس و حل مسائل زندگي را به هم ارتباط دهد. براي مثال، درس حساب و رياضي را، نه تنها يك دانش مهم به شمار آورد، بلكه دانستن آنها را، هم در مسائل روزانه زندگي و هم در محاسبههاي علمي و ياري به پيشرفت در علوم ديگر، يادآور شود.
روش های ایجاد انگیزه
1-طرح مطالب درسی به صورت پرسش های جالب : مطلب یا موضوعی را كه می خواهیم كودك و نوجوان یادبگیرد ، به صورت پرسش یا پرسش هایی روشن و جالب كه آنها را به فعالیت ذهنی و پویندگی ترغیب نماید ، مطرح كنیم . باید تلاش نمود تا در دانش آموزان احساس نیاز به وجود آید .
2-دانش آموزان در اثر شكست در درسی نسبت به آن نگرش منفی پیدا می كنند باید به آنها كمك كرد تا با كسب موفقیت در درس جدید ، به تصویری مثبت از توانایی خود دست یابند زیرا یادگیری همراه با موفقیت به ایجاد انگیزه منجر می شود .
3-تجربه و تماس مستقیم با مطالب درسی : سعی نمایید تا دانش آموزان آنچه را كه می خواهند یادبگیرند با آن تماس پیدا نموده و تجربه مستقیم و عملی داشته باشند .
4-اهداف آموزشی مورد انتظار از دانش آموزان را در آغاز درس برای آنها بازگو نمایید . اهداف باید روشن و متناسب با توانایی دانش آموزان باشد .
5-اجرای نقش : بهتر است در زمینه برخی از موضوعات ازجمله تاریخ ، ادبیات ، دینی و ... دانش آموزان را تشویق نماییم تا موضوع مورد نظر را به صورت نمایش در آورند . اجرای نمایش در تفهیم مسائل تربیتی و اخلاقی بسیار مفید و مؤثر می باشد .
6-در شرایط مقتضی و مناسب از تشویق های كلامی استفاده كنید . مثلا" خوب ، آفرین ، مرحبا و ...
7-باید شرایطی فراهم شود تا دانش آموز موفقیت خود را احساس كند زیرا هیچ چیز همانند خود موفقیت به موفقیت كمك نمی كند .
8-تكالیف ارائه شده نه باید بسیار مشكل باشد و نه ساده ، از ارائه تكالیف یكنواخت باید پرهیز كرد و به عبارتی تكالیف باید خاصیت برانگیختگی داشته باشند .
9-مشخص كردن نحوه انجام كار برای یادگیرنده : كاری را كه دانش آموز قرار است انجام دهد باید دقیقا" مشخص شود .
10-تبادل نظر با دانش آموزان در باره مشكلات درسی و شركت دادن آنها در طرح نقشه های كار و فعالیت .
11-استفاده از نمرات و آزمون هابرای ایجاد انگیزه در دانش آموزان
12-علاقه مندی یاددهنده به موضوع : دربسیاری از مواقع مشاهده می كنیم كه بی علاقه بودن یادگیرندگان به موضوعی خاص ناشی از علاقه مند نبودن والدین و مربیان آنهاست . معلمی كه در زنگ انشاء ، ورقه های ریاضی را تصحیح می كند یا در ساعت ورزش به بافندگی مشغول می شود ، عملا" به یادگیرندگان می گوید كه برای این فعالیت ارزش قائل نیست .
13-مطالب آموزشی را باید از ساده به دشوار ارائه كرد . می توان با فعال سازی دانش آموز به هنگام تدریس در او ایجاد انگیزه نمود .
14-به وضع جسمانی دانش آموزان و وضع ظاهری كلاس باید توجه نمود . كلاس درس را باید از نظر ظاهری و روانی تبدیل به محیطی امن و آرام نمود .
15-از مقایسه نمودن دانش آموزان با یكدیگر خودداری نمایید .
16-قدردانی از كار دانش آموز او را به كوشش و تلاش بیشتر و دلبستگی به درس وادار خواهد نمود .
17-برقراری ارتباط بین مطالب درسی با واقعیات زندگی در ایجاد انگیزه مؤثر می باشد .
18-بلافاصله دانش آموز را از میزان پیشرفت در كارش مطلع نمایید . آگاهی از نتیجه كار در هر مرحله از آموزش ، دانش آموز را از عملكرد خود آگاه نموده و باعث می شود تا به تقویت نقاط مثبت و اصلاح نقاط ضعف و منفی خود بپردازد .
19-استفاده از علائق یادگیرنده : مربیان و والدین میتوانند با شناسایی علائق دانش آموز از آن استفاده مطلوب نمایند .
20-مقابله با بازدارنده های عاطفی و هیجانی كه موجب دلسردی و كاهش علاقه دانش آموز به درس و تحصیل می شود . مثلا" معلمی ممكن است از دانش آموز توقع زیاد داشته باشد و یا پس از ورود به كلاس به هیچ دانش آموزی اجازه ورود ندهد و یا تكالیف سنگین تعیین كند ، زیاد درس بدهد ، سخت نمره دهد و گاهی تبعیض روا دارد .
21-انگیزش از راه سرمشق گیری : معلم در این شیوه از شخصیتی خاص تمجید و تجلیل نموده و او را یك نمونه و سرمشق ارزشمند و قابل احترام معرفی می كند و دانش آموزان نیز از طریق همانند سازی با آن به درس و مدرسه علاقه مند می شوند .
22-تحریك حس كنجكاوی دانش آموزان
23-آموزش برنامه ریزی به دانش اموزان از طریق رفتار و گفتار و كردار خود در كلاس درس و ارائه نظرات مشورتی به آنها درتهیه برنامه
24-در آمیختن درس با تفریح و بازی دانش اموزان را به یادگیری بیشتر علاقه مند می سازد .
منابع :
-اسپادرینگ . چریل ، انگیزش در كلاس درس ، ترجمه : اسماعیل بیابانگرد و محمدرضا نائینیان
-بلوم .س ، ویژگی های آدمی و یادگیری آموزشگاهی ، ترجمه : علی اكبر سیف
-بیابانگرد.اسماعیل ، راهنمایی والدین و معلمان در تربیت و آموزش كودكان
-شهرآرای . مهرناز ، روان شناسی یادگیری كودك و نوجوان
-قشلاقی . محمد ، روان شناسی یادگیری
تکلیف
امروزه درآموزش و پرورش كشورمان و حتي ساير كشورهاي جهان موضوع تكليف شب يكي از موضوعات بحث انگيز تعليم و تربيت به شمار مي آيد. تكليف شب ابزاري است كه فرصت ها و فعاليتهاي خارج از مدرسه را براي رسيدن به اهداف برنامه درسي به طور موثر وآگاهانه به خدمت مي گيرد. تكرار و تمرين و به قولي تكليف شب به عنوان وسيله اي براي تثبيت يادگيري و كسب مهارت در آموزش هاي دريافت شده قدمتي به ازاي تاريخ دارد. تا آن جا كه لوحه هاي ثبت شده از زمان هاي قديم نمايانگر تكليف و تمرين بچه ها براي يادگيري است .
با توجه به اينكه در چند دهه اخير تحولات عظيمي در زمينه روشهاي تدريس در كشور ما به وجود آمده است ; هنوز براي تكليف شب از روش هاي قديمي استفاده مي شود و متاسفانه تكليف هنوز پيوند مستحكمي با اهداف آن برقرار ساخته است . لذا از ابعاد گوناگون موضوع را مورد بررسي قرار مي دهيم تا جايگاه واقعي اين مقوله آموزشي را روشن سازيم .
تعريف تكليف شب
تكليف از نظر لغوي فرمان به كاري دادن است يا كاري كه شخص يا مقام يا نهادي انجام آن را به عهده كسي گذاشته است معني شده است و از نظر آموزشي كليه فعاليت هايي كه معلمان در جهت تكميل يا كاربردي كردن آموزشي هاي كلاسي يك دانش آموز مقرر مي كند عنوان تكليف را به خود مي گيرد كه هدف آن دست يابي دانش آموزان به مهارت هاي كلاسي نوشتاري حسي حركتي فكري و... مي باشد.
جايگاه تكليف شب
اغلب دانش آموزان با شنيدن كلمه تكليف دچار همان حالتي مي شوند كه موقع دندان درد به آنها دست مي دهد. غالبا اين حالت براي معلمان كسل كننده است . باوجود اين تكليف شب يكي از مهم ترين و كاراترين مولفه ها يا ابزار براي يادگيري و نيز تحقق اهداف برنامه درسي به شمار مي رود مشروط بر اينكه بدانيم چگونه از آن استفاده كنيم .
چگونگي استفاده از اين فرصت ها و فعاليت ها نيازمند تاكتيك ها و مطالعات منسجم است .
اهداف تكليف شب
پژوهش درباره اهداف تكليف در نوشته هاي معتبر نشان داده كه اهداف كليدي تكليف شب عبارتند از :
1 ـ ابزار رشد شخصي و خود انضباطي دانش آموزان
2 ـ عامل اجراي مقررات و خط مشي ها
3 ـ تثبيت مطالب آموخته شده در ذهن و تقويت تجارب آموزشگاهي
4 ـ از بين بردن موانع اجراي برنامه درسي
5 ـ پرورش نيروي خلاقيت و ابتكار دانش آموزان
6 ـ توسعه روابط عمومي در فرآيند آموزش
7 ـ آموزش غيرمستقيم مسئوليت پذيري و نظم به دانش آموز
8 ـ فعال كردن دانش آموز در يادگيري
9 ـ برقراري ارتباط بين خانه و مدرسه
10 ـ ايجاد عادت به مطالعه
11 ـ افزايش قدرت زمان بندي و توانا كردن دانش آموز در برنامه ريزي و مديريت
12 ـ تعميم آموخته ها در موقعيت هاي تازه
آثار مثبت تكليف شب
انجام تكليف شب نقش موثري در تثبيت يادگيري دانش آموز دارد.
آگاه شدن والدين از آنچه در كلاس مي گذرد.
پر كردن اوقات فراغت دانش آموز به شكل سالم .
تعليم آموخته ها در موقعيت هاي تازه و يافتن بينش هاي تازه و اضافي و توان به كارگيري يافته ها در موقعيت هاي ديگر.
رشد فردي از قبيل پرورش احساس مسئوليت قدرت برنامه ريزي و مديريت توان زمان بندي اعتماد به نفس و پشتكار.
تقويت و غني سازي برنامه درسي به عنوان مكمل براي آنچه امكان پرداختن و تجربه مستقيم آن در كلاس ميسر نيست .
تكليف شب به بچه ها ياد مي دهد كه از رهنمودها پيروي كنند. مهارت هاي پژوهشي را به كار ببرند و تمركز حواس داشته باشند. تكليف شب سبب ايجاد مهارت هايي مي شود كه براي چيرگي بر دشواري هاي زندگي ضرورت دارند.
آثار منفي تكليف شب
عامل اجبار كه فكر و نگرش شاگرد را نسبت به مدرسه و يادگيري تغيير مي دهد.
ايجاد تصور ناسالم از قبيل يك جا نشستن و يك كار را انجام دادن .
بيزاري از مدرسه از دست دادن علاقه نسبت به درس خستگي روحي ناشي از تكرار.
محروم شدن از اوقات فراغت و فعاليتهاي اجتماعي مورد علاقه .
برخورد بين والدين و فرزندان فشار والدين براي انجام دادن تكاليف و بروز تضاد بين روش تدريس معلمان و والدين .
افزايش رفتارهاي غيراخلاقي از قبيل : تقلب پاك كردن امضاي معلم توسل به دروغ واگذار كردن انجام تكاليف به ساير اعضاي خانواده و...
با در نظر گرفتن اين موضوع كه معلمان به ميزان يادگيري فرد فرد دانش آموزان توجه ندارند و تفاوت هاي فردي تمايلات استعدادها توان و نيازهاي يادگيري آنها را مورد اغماض قرار مي دهند تكليف شب عامل شكنجه رواني دانش آموزان و بيشتر عامل ضايع كننده تمايلات و استعدادهاي آنهاست .
آنچه كودكان بايد ياد بگيرند
در كتاب مشق بدون اشك تاليف دكتر « بي هانسر » 1 و ترجمه مجيد رئيس دانا به راهكارهايي جهت رفع مشكل والدين با فرزندان در خصوص تكليف شب اشاره شده است . مولف در اين كتاب خطاب به والدين اظهار مي دارد :
1 ) فرزندان بايد بياموزند كه انجام تكليف درسي يك ميدان نبرد نيست . نبايد پيرامون تكليف درسي كشمكش قدرتي وجود داشته باشد. آنان بايد بياموزند كه شما مشاجره در مورد تكليف درسي را تحمل نخواهيد كرد.
2 ) فرزندان شما بايد ياد بگيرند كه تكاليف درسي شان را مسئولانه انجام دهند. آنها بايد بفهمند كه كمك هايي كه از شما انتظار دارند. محدود است و بايد تكاليف خود را به صورت كارآمد پربار و به موقع انجام دهند و به چنان اتكا به نفسي دست يابند كه بدون كمك ديگران از عهده هرگونه تكليف درسي واگذار شده برآيند.
3 ) بچه ها بايد ياد بگيرند كه زمان موجودشان را براي پروژه هاي بلند مدت و وظايف بزرگتر و پيچيده خود تقسيم بندي كنند.
4 ) فرزندانتان بايد ياد بگيرند كه صرف نظر از آنكه والدين در منزل باشند يا خير مسئول تمام كردن تكاليف درسي شان هستند. آنها بايد بياموزند كه غيرمسئولانه عمل كردن را در مورد تكليف درسي نخواهيد پذيرفت .
خصوصيات تكليف مناسب از نظر تحقيقات تربيتي
مقدار تكليف بايد متعادل باشد به طوري كه ذوق و شوق دانش آموز را براي تحصيل از بين نبرد.
طول زمان انجام تكليف متناسب با ويژگي هاي دانش آموزان باشد. طول زمان مناسب براي انجام تكاليف دانش آموزان ابتدايي بيشتر از يك الي دو ساعت نباشد.
تكليف شب بايد چند بعدي باشد به طوري كه مهارت هاي كلاسي نوشتاري كاوشگري اجتماعي عاطفي و... را پرورش دهد.
در تعيين موضوع تكليف به علائق و استعدادهاي دانش آموزان و تفاوت هاي فردي توجه شود. مثلا براي دانش آموزان قوي تكاليف پروژه اي و براي دانش آموزان ضعيف تكاليف امتدادي و تمريني تعيين گردد.
تكليف بايد تا آنجا كه امكان دارد بامحيط زندگي يادگيرندگان مرتبط باشد تا آنان بتوانند از تجربه هاي يادگيري در موقعيت هاي گوناگون و درس هاي متفاوت استفاده كنند . « جان ديويي » 2 مي گويد : « آموزش و پرورش البته امر مهمي است ولي مهم تر از آن زندگي كردن است » . بنا بر اين هدف آموزش و پرورش درمرحله اول بايد بهبود وضع زندگي باشد و مشق شب هم بايد با زندگي كودك متناسب باشد.
تكليف بايد با رشد جسمي عاطفي و شناختي دانش آموز مرتبط باشد.
منابع
شعاري نژاد علي اكبر. روانشناسي رشد
بي هانسر. مشق بدون اشك . ترجمه مجيد رئيس دانا
كلاوان الن . رام كردن غول تكليف درسي
سونا ليندا. طرح تكليف مدرسه . راهنمايي به پدران و مادران جهت كمك به برتري كودكان
فرنوديان فرج الله . بررسي چگونگي انطباق تكاليف شب با نيازهاي يادگيري
با سلام جهت استفاده از مطالب صلوات بر محمد و آل محمد بفرستيد و لطفاً لينك ما را در وبلاگ يا وبسايت خود قرار دهيد و به دوستان خود معرفي نماييد باتشكر - مديريت وبلاگ
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.